"بیسواد خواندن منتقدان حتماً جمله قشنگی نیست. آقای روحانی سعه صدر خوبی دارد و میتواند اینها را تحمل کند. حالا شاید گاهی آدم خسته یا عصبانی شود و جملهای بگوید ولی اساساً جنس آقای روحانی متفاوت است".
به گزارش شمالغرب به نقل از "ندای انقلاب"، حسین مرعشی پسرعموی همسر آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی است و در حزب کارگزاران حضور دارد، البته بهدلیل محکومیتی که در دادگاه دارد، تا ۲۲ ماه دیگر نمیتواند در جلسات شورای مرکزی حزب کارگزاران شرکت کند.
حسین مرعشی در دوران سازندگی در سن ۲۱سالگی به استانداری کرمان میرود و در حالی که دانشجوی اقتصاد است، به مجلس پنجم میرود. وی میگوید: "وقتی وارد مجلس شدم، فراغتی پیدا کردم و توانستم کلاسها را بهموقع بروم و درسم را در دوره کارشناسی به پایان برسانم"، بنابراین برای دور ششم مجلس شورای اسلامی مدرک کارشناسی خود را در رشته اقتصاد به مجلس میدهد و نمایندگی مردم کرمان را به دوش میکشد.
وی در دوران تصدی استانداری کرمان ایده تأسیس شرکت هواپیمایی ماهان را مطرح و در گام اول ۴ هواپیما را از دوبی خریداری میکند. وی در گفتوگوی پیشِرو جزئیات بیشتری در رابطه با تأسیس هواپیمایی ماهان مطرح میکند و تأکید دارد که در هواپیمایی ماهان و کرمان خودرو هیچ سهامی ندارد.
مرعشی همچنین بارها در مصاحبهها و سخنرانیهای خود گفته است: من لیبرال دموکرات مسلمان هستم، و اخیراً نیز حزب متبوع وی بر مشی لیبرالیسم سیاسی تأکید کرده است. برای همین موضوع با مرعشی به گفتوگو پرداختیم تا نظرات حزب کارگزاران را در رابطه با مشی خود(لیبرالیسم سیاسی) بیشتر جویا شویم.
گفتوگو با حسین مرعشی که بیش از دو ساعت و تا پاسی از شب به طول انجامید، در دفتر کار وی در ستارخان انجام گرفت. وی در این گفتوگو به سؤالها در موضوعات مختلفی از جمله اقدامات دولت در سیاست داخلی، فاز دوم هدفمندی یارانهها، تأسیس حزب کارگزاران، رابطه شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و حزب کارگزاران پاسخ داد.
متن گفتوگو با حسین مرعشی را در زیر میخوانید:
* سلام، با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، اگر اجازه بدهید، درباره مسائل مختلف سؤالاتی داریم که خدمتتان مطرح کنیم.
مرعشی: از چه میخواهید شروع کنید؟ اول از خودتان بگویید ببینیم چهکاره هستید. وضعیت مالیتان الحمدلله خوب هست؟
نرم حقوق خبرنگارها و حقوقشان معلوم است دیگر!
مرعشی: حقوقهای شما مثل حقوقهای ما کم است؟ (خنده)
اگر مثل حقوق شما کم بود که خیلی خوب بود؛ آنوقت خبرنگاران غم مالی نداشتند! (خنده)
مرعشی: آره!! اگر مثل حقوق من بود، اصلاً نمیتوانستید زندگی کنید.
پروندهای بعد از میراث فرهنگی در دیوان محاسبات برای من تشکیل شده بود. پرونده بابت خرید کالاهای خارجی بود (آن سال خرید کالای خارجی ممنوع بود). زمانی که مسئولیت من رئیس سازمان میراث فرهنگی بود، در موزه کاخ گلستان یک تلویزیون LCD خارجی خریده بودند که پیرو آن من را به کسر یکچهارم حقوق بهمدت سه ماه محکوم و حکم را ابلاغ کردند و من هم که کارمند بودم ولی حقوق نمیگرفتم و دادستان پیگیری میکرد که اجرای آن چه شد، من هم پاسخ دادم: من حقوق نمیگیرم و اولین حقوق که گرفتم و جایی مشغول شدم؛ چشم، یکچهارم آن را کسر میکنم.
از دولت نمیگرفتید؟ وضعتان خوب بود دیگر!
مرعشی: نه! از هیچجا نمیگرفتم. از حقوق دولت میتوانستند حقوق را کسر کنند ولی من از غیر دولت هم حقوق نمیگرفتم، بعد دادستان به من گفت» شما یکچهارم آخرین حقوقی را که میگرفتید، ضرب در ۳ کنید و به حساب خزانه بریزید که من هم برای وی نوشتم: حکمی نیست ولی اگر شما میفرمایید من پرداخت میکنم، زیرا در حکم کسر حقوق نوشته است و پرداخت حقوق ننوشتهاند. خوب! بگذریم، چه خبر؟
آقای مرعشی، قضیه قهوهخانه چی شد؟ قرار شد از مجلس ششم راه بیندازید؟
مرعشی: والّا صرف نکرد.
حتی وبلاگ قهوهخانهتان را هم که زده بودید!
مرعشی: واقعش این است که صرف نکرد بزنم، دو دلیل داشت.
مجوز داشتید؟
مرعشی: مجوزش را میگرفتیم، کار سختی نبود.
پارتی داشتید مجوز گرفتید! (حالت خنده)
مرعشی: دیروز یکی پیش من آمده بود و میگفت شما میتوانید مجوز قهوهخانه (قلیان) برای من بگیرید؟! فهمیدم گران شده که سراغ من آمدهاند.
فکر میکنم الآن دیگر خیلی محدود شده است مجوز قهوهخانه.
مرعشی: وقتی یک عده حاضرند بگیرند و پیگیری کنند، چرا مجوز نمیدهند؟
خوب، بالاخره طبیعی است بهخاطر مضرّاتش حداقل مجوزش را محدود کنند.
مرعشی: بد شانسی آوردیم که! (خنده) من میخواستم بگیرم که یک کافه "های کلاس" راه بیندازم. «های کلاس» نه بهمعنای مادی آن، بلکه بهمعنای سیاسی آن، بعد دیدم که اشکال اساسی که به وجود میآید، این است که افراد میآیند...
قلیان میکشند و پولش را نمیدهند؟
مرعشی: نه! پولش بهدرک. حرفای خودشان را میزنند و مسئولیت آن به گردن من میافتد و من که نمی توانم آنجا بگویم که چهکسی چهچیزی بگوید و چهچیزی نگوید و وزارت اطلاعات هم که طبیعتاً وظیفهاش بود و شنود میکرد، آنوقت ما را اعدام میکردند (خنده) و دیدیم که صرف نمیکند.
پس صرف سیاسی نمیکرد تا صرف اقتصادی!
مرعشی: بله! آنوقت بچههایم یتیم میشدند (با شوخی). روی صرف اقتصادی آن فکر کرده بودم، چون یک تجربه خیلی قشنگی داشت یک دکتری در سیرجان بهنام دکتر صادقی ــ که خدا رحمتش کند که بیست سالی است فوت کرده است ــ دکتر صادقی پزشک عمومی بود و در اتاق منشی وی یک قدح گذاشته بود و هرکس هرچقدر میخواست میتوانست پول در آنجا بگذارد و هرکه میخواست میتوانست در حد نسخه پول بردارد، یعنی اگر بیماری میآمد و پول نداشت میتوانست پول ندهد و اگر نسخهاش را هم نمیتوانست بگیرد (وسع مالی نداشت)، پول نسخهاش را هم از آن برمیداشت و آن دخل دکتر صادقی شده بود که با مجموع آن پول توانست یک درمانگاه رایگان برای سیرجان بسازد و درمانگاه دکتر صادقی الآن وجود دارد و ما فکر کردیم و میخواستیم یکچیزی در گوشهای قرار دهیم، هرکه خواست بگذارد و هرکه خواست بردارد.
الآن قلیان میکشید؟
مرعشی: هفتهای دو سه بار. اگر مفت گیر بیاید بیشتر... .
با توجه به اینکه ناراحتی معده دارید، ضرر شدیدی هم دارد.
مرعشی: ممکن است اثر بگذارد، بله.
آقای مرعشی، این شوخیهای شما مسبوق به سابقه است، یک بار برای شما در مجلس ششم دردسرساز شده بود، آنزمانی که شخصی زنگ زده بود به آقای حسین کروبی و لیست دوم حقوقدانان پیشنهادی قوه قضائیه از سوی آیتالله شاهرودی را گفته بود که بعدش آیتالله شاهرودی زنگ میزنند به رئیس مجلس و میگویند: من اصلاً چنین لیستی را ندادم!
مرعشی: بله؛ یکی یک کاری کرده بود و شایع کرده بود که من بودهام و نزدیک بود برای من دردسر شود، البته هنوز پروندهاش مفتوح هست.
هنوز مفتوح است؟ آخرش مشخص شد چهکسی بوده؟
مرعشی: نه! هنوز هم مفتوح است.
پس شما هنوز درگیر آن قضیه هستید؟
مرعشی: من را رها کردند ولی موضوع هنوز کشف نشده، مثل ترور کندی هست. (با خنده)
این شوخیهایتان که دیگر دردسرساز نشد بعد آن موضوع؟
مرعشی: والّا بعد آن موضوع من توبه کردم که دیگر شوخی نکنم. آقای ناطق تعریف میکرد که یک نفر فوت کرد، کسی خوابش را دید، پرسیدند: آن دنیا چه خبر؟ گفت: خیلی اوضاع خراب است، هرچه آن دنیا شوخی کردیم، اینجا جدی گرفتند (با خنده) حالا اگر این شوخیهای ما را جدی بگیرند، خیلی سخت میشود جواب داد. من را به بازرسی میبردند و میآوردند و میگفتند: کار تو است، و من میگفتم که به چه استنادی، گفتند: غیر از تو این کار از کس دیگر برنمیآید. من هم گفتم: همان کسی که این کار را کرده، خودش شایع کرده که مرعشی است و خودش هم فرار کرده و شما را منحرف کرده است.
آقای مرعشی، اگر اجازه بدهید، بحث را بهصورت جدیتری دنبال کنیم. از ارتباط شما با دولت شروع کنیم، بعد در مورد خود کارگزاران و بحث لیبرالیسم یا همان لیبرالیسم سیاسی مورد ادعای کارگزاران میپرسیم. علت این مسئله هم مباحثی است که اخیراً دوباره در برخی رسانههای نزدیک به کارگزاران مطرح شده و آن مشی لیبرال کارگزاران در حوزه سیاست است. فکر میکنم شما اولین نفری بودید که صراحتاً این را عنوان را مطرح کردید، بعد از شما مثلاً آقای کرباسچی یا اعضای جدید کارگزاران مثل آقای قوچانی نیز آمدند و صریحاً این مطلب را گفتند. در مورد آن هم کمی شفافتر با هم صحبت خواهیم کرد. الآن اگر اجازه بدهید، بحث درباره خود دولت باشد، شما رابطه سیستماتیک با دولت دارید؟ مشورتی یا...؟
مرعشی: من شخصاً یا کارگزاران؟!
*** رابطه سیستماتیک با دولت ندارم/ دولت روحانی نعمتی بزرگ است***
شما بهصورت شخصی...؟
مرعشی: نه! من رابطه خاص سیستمی با دولت ندارم، من دولت آقای روحانی را برای جمهوری اسلامی و برای انقلاب، در این شرایطی که قرار داشتیم و داریم، یک نعمت بزرگ میدانم. از بابت استقرارش همیشه خداوند را شاکر بودم و فکر میکنم که همه باید به دولت آقای روحانی کمک کنیم که بتواند مأموریتهای مهمی را که در این دوره از تاریخ انقلاب بهعهده دولت است بهخوبی انجام بدهد.
یک برداشت کلی اگر بخواهم از موضوع بکنم، ضمن اینکه سیاستهای دولت را هم عمدتاً سیاستهای قابل دفاعی میدانم، قبل از همه و بالاتر از همه در بحث سیاست خارجی و درواقع شکست بنبست روابط غرب با ایران است. وقتی میگویم بنبست در روابط، دوطرفه است، نمیخواهم بگویم یک طرف ما در بنبست هستیم, آنها هم در بنبست بودند. همانطور که ما به همکاری غرب نیاز داریم، غرب هم به همکاری ما در منطقه نیاز دارد. یک بنبستی ایجاد شده بود که این بنبست را یکی باید میشکست و من خوشحالم که با راهنماییهای مقام معظم رهبری و اقدامات خیلی شایسته دولت آقای روحانی در یک شرایط بحرانی، بنبستها شکسته میشود.
من فکر میکنم که در مجموع اقدامات و سیاستهای دولت در عرصه اقتصادی صحیح است؛ هرچند در تاکتیکها اشتباهات کوچکی داشته و دارد، ولی استراتژی کلی حاکم بر سیاستهای اقتصادی دولت، سیاستهای صحیحی است.
دولت خود را در برابر قانون منضبط میداند، سعی میکند از قانون تخطی نکند، به قانون احترام میگزارد، به کارشناسی اهمیت میدهد و کارشناسان کشور ــ حتی اگر منتقد باشند ــ میتوانند حرفهای خود را منتقل کنند. دولت سعی کرده است که برآیندی از نظرات کارشناسی بهوجود آورد؛ دولت در انضباط مالی بسیار مقید است و سیاستهای ضدتورمی دولت، سیاستهای درستی است.
برنامههای اخیری که دولت برای ایجاد رونق اعلام کرده، برنامههای خوبی است و من فکر میکنم که شاید جامعه در کوتاهمدت با موضوعاتی مواجه شود که خلاف انتظار عمومی باشد. یکی از این مسائل، افزایش قیمتها و ادامه تورم است ولی برای انتقال اقتصاد ایران از شرایط بسیار بحرانی به شرایط متعادل، این از لوازم کار است و ما از لحاظ کارشناسی میتوانیم این مسئله را بپذیریم. هرچند مردم در کوتاهمدت در فشار هستند ولی نهتنها در بلندمدت بلکه در میانمدت، مردم آثار این سیاستهای صحیح را خواهند دید.
در خصوص روابط میان قوا، دولت به بیتدبیریهای گذشته پایان داده و صحنه متشنج بین قوا را با رفتار منطقی خود به صحنه تعامل تبدیل کرده است.
در عرصه فرهنگ نیز دولت گامهای خوبی را برداشته و سیاستهایش، سیاستهای روشنی است؛ هرچند مسئله فرهنگ بهدلیل پیوند خوردن با ارزشها، گاهی پیچیده و اختلاف برانگیز میشود، این مسئله همیشه در فرهنگ وجود داشته و این بار هم وجود خواهد داشت.
در حوزه سیاست داخلی، کنار پیشرفتهایی که در دولت وجود داشته، اما در عین حال ما انتقاداتی نسبت به برخی از این سیاستها داریم. بهعنوان مثال، سیاستهای کلی آقای روحانی در تعامل با مجلس درست است و همانطور که قانون اساسی تأکید میکند، عزت دوبارهای به مجلس بخشید و روابط دولت با مجلس را مجدداً تنظیم کرد.
آقای روحانی به مجلس احترام میگزارد، ولی حتماً برداشت صحیح از قانون اساسی این است که میان شخص نمایندگان با کلّیت مجلس تفاوت وجود دارد و ما تفسیر رسمی شورای نگهبان را هم دراینباره داریم، برای مثال، زمانی اصل بر این بود که نمایندگان هر استان یا شهرستانی میتوانند در شورای برنامهریزی آن شهرستان بهعنوان ناظر شرکت کنند اما شورای نگهبان گفت که این اتفاق نمیتواند رخ دهد، مگر اینکه مجلس بهعنوان نماینده خودش به این شخص رأی دهد بنابراین اگر امروز نمایندهای میتواند در شورای برنامهریزی استان یا در شورای اقتصاد یا در کمیتهها و شوراهای مختلف حضور داشته باشد، ابتدا در مجلس برای این مسئله رأیگیری میشود و او بهعنوان نماینده مجلس در این امر خاص برای نظارت حضور مییابد.
جایگاه فرد نماینده با کلّیتی بهنام مجلس کاملاً متفاوت است؛ به همین دلیل، من نسبت به مماشات دولت با نمایندگانی که در امور اجرایی دخالت میکنند، منتقد هستم. چنین اقدامی در حوزه انتخاب فرمانداران، مدیرانکل، رؤسای دانشگاهها، مراکز پژوهشی و... خلاف قانون اساسی و خلاف تفکیک قواست و مسئولیتها را مخدوش میکند.
چنین انتقاداتی دارم ولی در مجموع دولت را رو به تکامل میبینم . دولت در حال برداشتن بار سنگینی از دوش نظام و رهبری است، به مسئولیتهای خود آگاه است و انشاءالله موفقیتهایش نصیب همه مردم ایران شود.
***وزرا بیش از حد مراعات مجلس را میکنند***
مشخصاً برای دولت در این زمینه چه اقدامی تجویز میکنید؟ این نسخه تجویزی از جنس نسخههای آقای حجاریان برای انحلال مجلس است؟
مرعشی: بازگشت به قانون اساسی؛ بهنظر من دولت و وزرای محترم نباید اجازه بدهند که هیچ نمایندهای شخصاً در امور اجرایی دخالت کند و مثلاً بگوید: چرا این پروژه را به این پیمانکار دادید؟ مجلس میتواند سؤال کند، نظارت کند، ضابطه بگذارد و حتی قانونگذاری کند که مدیران فنی کشور چگونه ارتقا پیدا کنند یا برکنار و نصب شوند؛ این مسئله بسیار مثبتی است که ضابطه داشته باشیم. نمیخواهم بگویم که اگر وزرا بیضابطه عمل کردند، خوب است ولی اینکه فلان شخص اینجا یا آنجا باشد، به کار اجرایی مربوط میشود.
یعنی در حال حاضر چنین کاری صورت میگیرد؟
مرعشی: بیش از اندازه.
آقای احمدینژاد دو کار را همزمان انجام داده بود؛ هم جلوی مداخله نمایندگان در کار اجرایی را گرفته بود و هم تحلیلش این بود که مجلس، باید قانونی را که من میخواهم، تصویب کند. وی جایگاهی برای مجلس قائل نبود که این نگاه یک تندروی علیه مجلس بود اما آقای روحانی این روند را اصلاح کرد اما در مقابل، نمایندگان از ابزارهایی همچون سؤال و تهدید به استیضاح استفاده میکنند و خر خودشان را میرانند که این اشتباه است.
آقای رحمانی فضلی گفته است که یکی از راهبردهای آقای روحانی برای انتخاب استانداران و فرماندارانش، مشورت با نمایندگان مجلس است.
مرعشی: مشورت غیر از مسئولیت است. مشورت با هر کسی خوب است، خصوصاً با نمایندگان ملت. من مشورت را رد نمیکنم اما اینکه وقتی نمایندهای موافق نیست، این فرد را نمیگذاریم و موقعی که نمایندهای موافق است، این را میگذاریم، چنین موافقتی را نداریم.
بهخاطر ترس برخی وزرای دولت از مجلس نیست؟ اگر وزیری مشکلی نداشته باشد، چرا باید باج بدهد؟
مرعشی: ببینید! ما زمانی میتوانیم به کارآمدی نظام امیدوار باشیم که هر چیزی در جای خودش باشد. در مقام مشورت خیلی خوب است که با نماینده مشورت شود و یا در مورد شأن نماینده خیلی خوب است که شئون نماینده رعایت شود ولی معنای چنین حرفی این نیست که اگر از یک استاندار بپرسیم که چرا استان تحت مدیریت تو پیشرفت نکرد، نتواند پاسخگو باشد و یا یک وزیر نتواند در خصوص عملکرد وزارتخانه تحت مدیریت خود پاسخ قابل قبولی بدهد و بگوید که نماینده گفته است، حکومت که قابل تجزیه نیست.
اگر از ناحیه وزرا باجدادن صورت نگیرد، مسلماً نماینده مجلس هم قانوناً نمیتواند به این روند ادامه بدهد.
مرعشی: من انتقاد را متوجه نمایندگان میدانم.
سؤال بنده این است که چرا یک وزیری که از خودش مطمئن است و اشکالی هم در کارش نیست، باید باج به نماینده بدهد؟ من فکر میکنم خود وزرا هم کم مقصر نیستند، قبول دارید؟
مرعشی: مراعات بیش از حد میکنند یا اینکه در جاهایی از خودشان ضعف نشان میدهند؛ من این را بهنفع دولت نمیدانم. این چیزهایی که من به شما میگویم، بهدلیل این است که در زندگیام تجربه دو دوره استانداری و دو دوره نمایندگی مجلس را دارم.
شما دانشجوی اقتصاد بودید که وارد مجلس شدید.
مرعشی: بله، من دانشجوی اقتصاد بودم. در دولت هم رییس سازمان ملی بودم؛ همه این مسئولیتها را داشتهام و به همه زوایای این مسئله آشنا هستم. پاسخگویی نباید مخدوش باشد؛ اگر قرار شد کسی وزیر باشد، باید در مقابل اقداماتش پاسخگو باشد و نمیتواند بگوید که من نمیخواستم چنین اقدامات مخدوشی صورت گیرد و فلان نماینده گفته است. شما مسئول هستی؛ نماینده تهدید میکند؟ سؤال میکند؟ استیضاح میکند؟ اشکالی ندارد. نه میشود مناقصه یا مزایدهای را با نظر نماینده عوض کرد و نه میشود مسئولیتی را از کسی گرفت یا به کسی مسئولیت داد. از این منظر، فکر میکنم که هم بزرگان مجلس و هم بزرگان دولت باید پایبند به قانون اساسی باشند.
*** روحانی به وعدههای انتخاباتی خود پایبند باشد***
شما هم شنیدهاید که آقای روحانی با هاشمی در برخی مسائل هماهنگ نیست و این مسئله باعث دلخوریهایی بین این دو شده است؟ البته از سوی دیگر اصلاحطلبان هم چندان در باطن از دولت آقای روحانی گویا راضی نیستند.
مرعشی: من اینها را نه جدی میدانم و نه وارد. همانطور که گفتهام، آقای دکتر حسن روحانی، دکتر حسن روحانی است؛ نه هاشمی است، نه ناطق و نه خاتمی. آقای روحانی، روحانی است و دولتش هم حتماً باید تعریف خودش را داشته باشد. اگر حمایتی هم از آقای روحانی در انتخابات وجود داشته، یک معامله سیاسی نبود بلکه تصمیمی بود که بر اساس تشخیصی که در آن مقطع وجود داشت، اتخاذ شد.
هیچوقت نه آقای هاشمی، نه اصلاحطلبان و نه هیچکس دیگر مطالبهای از آقای دکتر روحانی نداشتهاند. آنچه همواره مورد تأکید ما بوده ــ و البته هنوز هم هست ــ این است که آقای روحانی نسبت به آنچه به مردم وعده داده و مصالحی که بهنفع کشور میداند، پایبند باشد.
هیچچیز برای جامعه سیاسی ما مفیدتر از این نیست که هرکس همانچه هست، باشد چراکه هیچکدام از این گرایشها، جمعها و سیاستها بد نیست و ممکن است هریک در مقطعی به درد مملکت بخورند، ولی باید خودشان باشند. من از اینکه آقای روحانی خودش است، خوشم میآید.
درست است که دسترسی آقای روحانی به آقای هاشمی و سایر شخصیتهای تراز اول کشور یک امکان مفید است و میتواند از تجربه آنها استفاده کند یا هرجاییکه لازم بداند، با آنها مشورت کند و از نظراتشان بهرهمند شود. اگر آقای روحانی هوشیار باشد ــ که هست ــ حتماً از این امکانات استفاده میکند ولی بهتر آن است که آقای روحانی مسئول دولت خودش باشد و قرار نیست جمع دیگری یا جناح دیگری مسئول...
البته ازآنجاییکه آقای روحانی بهعنوان مخرج مشترک آقای هاشمی و آقای خاتمی شناخته میشود، اگر آقای روحانی شکست بخورد، برخی میگویند هاشمی و خاتمی هم شکست خوردهاند.
مرعشی: نه؛ اصلاً چنین چیزی نیست. مگر وقتی آقای احمدینژاد کشور را به این وضعیت دچار کرد، اصولگراها پاسخگو بودند؟
*** احمدینژاد با اصولگرایان همان رفتاری را کرد که با اصلاحطلبان کرد***
خود شما اصلاحطلبان و کارگزاران از ضعفهای احمدینژاد همواره علیه اصولگرایان استفاده کردید و در انتخابات هم اصولگرایان را با چوب وی زدید، اینطور نیست؟
مرعشی: نه، اتفاقاً در عرصه سیاسی ایران من تنها کسی بودم که مسئولیت دولت آقای احمدینژاد را متوجه اصولگراها نمیدانم؛ یعنی آقای احمدینژاد با اصولگراها همان رفتاری را کرد که با اصلاحطلبها کرد. اگر به مصاحبههای قبلی من رجوع کنید، میبینید که من آقای احمدینژاد را محصول آشفتگی سیاسی در دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب میدانم. اصولگراها تا نقطهای سعی کردند تا حد امکان با احمدینژاد کنار بیایند ولی بعد دیدند که این فرد جنسش خاص است و نمیتوانند مسئولیتش را بپذیرند، آرام آرام از او فاصله گرفتند، خصوصاً در دور دوم.
احمدینژاد اصلاً جنسش عوض نشد؛ آقای احمدینژاد همانی بود که بود. من از آقای باهنر پرسیدم: شما میخواهید چهکار کنید؟ آقای باهنر گفت: اگر در دور دوم کمی عاقلتر باشد، میخواهیم به وی کمک کنیم. گفتم: حرف عجیب و غریبی میزنید. یادتان باشد هیچگاه بدون نگاه به گذشته نمیتوانید آینده را تحلیل کنید؛ گذشته احمدینژاد راه آیندهاش را نشان میداد.
آقای مرعشی، گفتید که اصلاحطلبان مطالبهای از دولت ندارند ولی آقای منتجبنیا مصاحبه میکند و میگوید ما روحانی را رئیس جمهور کردیم و رئیس جمهور باید مطالبات اصلاحطلبان را پوشش دهد...
مرعشی: حتماً جناح اصلاحطلب در رئیس جمهور شدن آقای روحانی نقش اساسی داشتند...
خوب، الآن سهم خود را میخواهند ولی شما گفتید اصلاحطلبان از دولت انتظاری ندارند!
مرعشی: ببینید، عرض کردم آنچه آقای روحانی وعده داد به مردم، بخش مهمی از آن خواستههای اصلاحطلبان هم بوده است، همانها را آقای روحانی بهعنوان وعدههای خودشان عمل کند نه بهعنوان وعدههایی که ما از وی مطالبه داریم...
خواستههای واقعی اصلاحطلبان از دولت حداکثری است. الآن پلههای اول است و به همین خاطر امثال آقای پورنجاتی از دولت انتقاد میکنند و تهدید میکنند که اگر همینطور ادامه بدهد، ظرفیت اجتماعی اصلاحطلبانیاش میریزد!
مرعشی: الآن ۸ ــ ۹ ماه از دولت آقای روحانی گذشته است، در این مدت ما چهچیز حداکثری از آقای روحانی خواستیم؟
بهنظر شما آقای روحانی در عملکردشان خیلی شبیه احمدینژاد نیست؟ یعنی الآن تقریباً همان کارها را انجام میدهد.
مرعشی: اصلاً. ببینید آقای احمدینژاد یک اصولی برای خودشان داشت و اصولاً این بود که اصلاً حرف کارشناسی گوش نمیکرد. خودشان کارشناس همه رشتههای عالم بودند.
البته او هم کارشناسیهای مخالف را گوش نمیکرد، مثل آقای روحانی!
مرعشی: مخالف و موافق نداشت. کارشناسیهای دولت خودش را هم گوش نمیکرد.
*** بیسواد خواندن منتقدان حتماً جمله قشنگی نیست***
آقای روحانی هم به منتقدان و کارشناسانی که حرفی مخالفش بزنند، میگویند شما بیسوادید...
مرعشی: نه! نمیخواهیم بُل بگیریم ولی همه کسانی که با آقای روحانی از نزدیک کار میکنند و کسانی که ارتباط داشتند و دارند ــ عرض کردم رابطه تشکیلاتی خاصی الآن با دولت ندارم و آقای روحانی را هم از بعد از انتخابات تا این لحظه ندیدم ــ ولی همه در حوصله آقای روحانی و در گوش کردن حرف کارشناسی و در تسلیم بودن در برابر کارشناسیهای اساسی, تجلیل میکنند. آقای احمدینژاد خودش کارشناس همه رشتهها بود, نه به کارشناسی کشور توجهی میکرد و نه حتی به کارشناسی دولت. در تمام موضوعات خود را صاحب نظر میدانست.
اینکه رئیسجمهور یک کشور منتقدان را بیسواد بداند، تعبیر جالبی است؟
مرعشی: حتماً جمله قشنگی نیست. ببینید من آقای روحانی را با آن ظرفیتی از سعه صدر میدانم که خیلی راحت بنشیند و انتقادی را تحمل و گوش کند. ممکن است در انتقادی هم یک حرف حسابی باشد حتی تندروی. ببینید باز اینها را بهاتکای تجربیات زندگی شخصی خودم میگویم. من منافع زیادی در دوره استانداریام از تندروهای خیلی دونبش بردم. هیچکس بهاندازه تندروها نمیتواند به یک مدیر خدمت کند، همه ضعفهای مدیر را تندروها میپوشانند.
جامعه فرق انصاف و بیانصافی را خوب میفهمد. آقای روحانی سعه صدر خوبی دارد و میتواند اینها را تحمل کند. حالا شاید گاهی آدم خسته یا عصبانی شود و جملهای بگوید ولی اساساً جنس آقای روحانی متفاوت است و میتواند گوش کند و میتواند به نظرات کارشناسی اعتنا کند و همچنین میتواند تصمیماتی بگیرد که ممکن است در کوتاهمدت به انسان فشار بیاید.
افزایش نرخ حاملهای سوخت در مقطع اخیر از لحاظ سیاسی حتماً برای دولت در جامعه ایران مفید نبوده است ولی برای کشور نیاز بود، تصمیمی بود که باید دولت میگرفت. در تشخیص بنده تا این لحظه آقای روحانی هم خوب گوش میدهد و هم خوب تصمیم میگیرد.
مستند "من روحانی هستم" را شما دیدهاید؟
مرعشی: نه، ندیدهام. اگر در دسترس شما هست، برایم بفرستید تا ببینم.
از تخریبهایی که نسبت به این مستند شده، حتماً اطلاع...
مرعشی: من حرف آقای لاریجانی را دیدهام. وقتی دیدم، فکر کردم آقای لاریجانی از اینکه "من لاریجانی هستم" بیرون بیاید، ترسیده است، به همین دلیل آنقدر از آن عصبانی شده بود. آدم میتواند بفهمد که آقای لاریجانی از اینکه کسی آقای روحانی را هو کند، آنقدر بدش میآید؛ فکر کرده است خلیفهکشی است و اگر باب شود، او را هم میکشند (با خنده) من بلافاصله ذهنم متوجه این شد که این احتمالاً ادامه دارد. یک "من لاریجانی هستم" هم قرار است بیاید بیرون, آقای لاریجانی موضع گرفتند ولی آقای روحانی را بنده ندیدم که موضع تندی گرفته باشند.
واقعاً ندیدید؟ تقریباً کسی شک ندارد که صحبتهای آقای روحانی در افتتاحیه نمایشگاه کتاب علیه منتقدین، کاملاً به همین مستند اشاره داشت. آنجایی که میگفت کسی که انتقاد میکند، با شناسنامه باشد!
مرعشی: نه. "با شناسنامه صحبت کنید" حرف قشنگی است. اینکه در واقع هرکس میخواهد حرفی را بزند، با شناسنامه باشد، مثلاً من میگویم, ما حزب کارگزاران هستیم و مواضعمان هم این است، فردا هم مسئولیت اشتباهاتم را اگر اشتباه باشد یا پیام منفی یا مثبت داشته باشد, میپذیرم. اینکه کاری بیاید بیرون و معلوم نشود کار کیست...!
ولی عوامل این مستند مشخص هستند و مصاحبه هم کردهاند.
مرعشی: چهکسانی هستند؟ بالاخره شناسنامهشان چیست؟
عدهای دانشجو هستند که نامشان در مستند هم موجود است و شما میتوانید با آنها صحبت هم بکنید. ماخودمان با آنها مصاحبه هم کردهایم. مسئله آنجاست که آقای روحانی میگویند هرکس انتقاد میکند، باید حتماً وابسته به یک حزبی و جناحی باشد و این شناسنامه را رو کند!
مرعشی: اینها بالاخره دسترسیهایی داشتهاند به آرشیوها.
دسترسی به اینجور آرشیوها برای مستندسازی سخت نیست. یک سؤال دیگر اگر اجازه دهید در همین باره بپرسیم، شما قطعاً آقای هاشمی را فرد صادقی میدانید، درست است؟ اگر در این امر مخیر شوید که صحبت آقای هاشمی را تأیید کنید یا از آقای روحانی دفاع کنید, کدامیک را انتخاب میکنید؟
مرعشی: والّا باید حرف هر دو را گوش کنم.
ولی شما گفتید آقای هاشمی را صادق میدانید؟ اینطور نیست؟
مرعشی: حرفهایشان را صادق میدانم. ببینید خداوند داستان حضرت داوود را در قرآن آورده است. وقتی دو برادر آمدند نزد داوود, از داوود خواستند بهحق بین ما حکم کن. داوود حرف اولی را شنید, بدون آنکه حرف دومی را بشنود، قضاوت کرد، زیرا حرف اولی ظاهر بسیار قشنگی داشت، گفت: او نود و نه میش دارد و من یکی و او میخواهد میش من را بگیرد, داوود بلافاصله گفت که او خیلی کار بدی میکند. خیلی از شرکا این ظلمها را میکنند. همان لحظه داوود متوجه شد که خداوند دارد امتحانش میکند و استغفار کرد. پس در هرموضوع که انسان میخواهد قضاوت کند، باید حرف دو طرف را بشنود.
در این مستند قسمتهایی در مورد مکفارلین وجود دارد که بحثهایی درباره نقش آقای روحانی را بر اساس خاطراتی از آقای هاشمی نقل میکند. آقای لاریجانی درباره همین قسمت میگوید که اینها دارند به تاریخ دروغ میگویند! در خبرها بود که مدیرمسئول روزنامه شرق هم که به کارگزاران کاملاً نزدیک است، گفته بود: بهنظر ما اینجا (ماجرای مک فارلین) آقای هاشمی دروغ گفته است، زیرا یک قسمت از واقعیت را گفته و تعارف هم نداریم یک قسمت از واقعیت یعنی دروغ.
مرعشی: این حرف قشنگی نیست. بهدلیل اینکه برخی از واقعیتها ممکن است زمانش فرا برسد تا بتوانیم بگوییم...
بهنظر شما آقای هاشمی درست میگویند؟
مرعشی: من نمیدانم، چون آنوقت جوانی در کرمان بودم...
***حضور در مذاکرات مکفارلین مشکلی نداشت***
آقای هاشمی در خاطراتش میگوید آقای روحانی هم در ماجرای مکفارلین بوده...
مرعشی: بودن در قضیه مکفارلین مشکلی ندارد، آن افراد خائن به مملکت نبودند و با نظارت حضرت امام(ره) یک پروژهای را به جلو میبردند.
بنده الآن اصلی خیلی کاری به مکفارلین ندارم، چون میشود درباره آن هم بحث کرد. مسئله اینجاست که بالاخره آقای هاشمی راست میگوید یا نه؟ اصلاً چرا برخی در حمایت از آقای روحانی اصرار دارند بگویند او در مکفارلین نبوده؟ از این قسمت مستند خیلی ناراحت هستند، گویا.
مرعشی: من چون هیچ طرف قضیه نیستم، بهطور کلی عرض میکنم. اگر هم شما فکر میکنید اینطور نیست، میتوانید از طرف من یک توصیهای بکنید به آقای روحانی یا هرکس دیگری که کسی برنده میشود که سینهاش فراختر باشد, حوصلهاش بیشتر باشد و مخالفین تندروی بیشتری داشته باشد, او موفقتر میشود.
***۲۲ ماه دیگر به کارگزاران برمیگردم***
خوب، از این موضوع بگذریم، آقای مرعشی، چقدر مانده تا دوباره به کارگزاران برگردید؟
مرعشی: دقیقاً بیست و دو ماه.
قبلاً گفته بودید به کارگزاران برگردید، میخواهید دبیرکل را عوض کنید؟
مرعشی: آن که طنز بود، بهنظرم از همان طنزهایی که گفتم اگر جدی بگیرم، بعد گرفتار میشوم.
شما گفتید دولت آقای روحانی دولت قانونمداری است، یکی از شعارهایشان هم همین قانونگرایی بود. چند روز پیش مصاحبهای از شما خواندیم که گفته بودید دولت نباید هدفمندی را اجرا میکرد، این گفته شما یک نوع دعوت از دولت به قانونشکنی نیست؟
مرعشی: نه! گفتم باید گزارش را به مجلس میداد و قانون را لغو میکرد... اصل موضوع یارانهها این بود که حاملهای انرژی در ایران قیمتهایش انحرافی پایین است و آن روی کارایی اقتصاد ما اثر گذاشته است و مقدار زیادی منابع ما را هدر داده است, شدت انرژی در ایران را به چهار برابر متوسط جهانی رسانده است, رشد تکنولوژی را در ایران عقب انداخته و در کشوری که مشکلات واقعی در زیربنای عرصه بهداشت و درمان وجود دارد, در رفاهش, در عرصههای مختلف چه اجتماعی و چه اقتصادی وجود دارد، در واقع یک اسراف وسیع منابع صورت میگیرد. این واقعیت تلخ اقتصاد ایران است. شاید معادل چیزی حدود دو و نیم میلیون بشکه نفت را در اقتصادی با کارایی کم هدر میدهیم, میسوزانیم و از بین میبریم.
***مجلس ششم طرح پرداخت یارانه نقدی را رد کرد***
در اینکه ما باید نرخ حاملهای انرژی را تعدیل کنیم و منابع حاصل از این را برای امور اساسی کشور هزینه کنیم, تقریباً یک اتفاق نظر در کشور وجود دارد. یک سیاست همیشه این بوده است که ــ مرگ یک بار شیون هم یک بار ــ یک بار این تعدیل را انجام دهیم. یک سیاست دیگر این بوده است که این را تدریجی انجام بدهیم. در مجلس ششم, یک جمعی از نمایندگان طرحی را آوردند که آقای ادب نماینده مردم فقید سنندج پیشگام آن بود، از دوستان اصلاحطلب هم بودند ــ البته قبلش اصولگرا بود، بعداً اصلاحطلب شد ــ در واقع تکنوکرات بود. ایشان یک پیشنهادی و امضایی جمع کرد و آورد که دولت بیاید یارانهها را از سال بعد کلاً قطع کند و مابهازای ریالیاش را به مردم بدهد. اسمش هم کاملاً این بود "پرداخت یارانه نقدی".
به همه یکسان یارانه بدهند؟
مرعشی: بله! به همه یکسان بدهند. این آمد برنامه و بودجه و بهاتفاق آرا رد شد, بهاتفاق آرای آقای حسن روحانی و من و آقای مجید انصاری, آقای مزروعی و احمد ناطق نوری این طرح را رد کردیم، دیدیم خام و نپخته است. دوباره رفت در صحن عمومی مجلس و گفتند: آقا، ما میخواهیم به مردم مستضعف برسیم و مناطق برخوردار بیشتر استفاده میکنند و مناطق محروم اینطور کمتر استفاده میکنند، و کلّیتش رأی آورد.کلّیتش تصویب شد و دوباره آمد کمیسیون. در کمیسیون ما مجبور بودیم برای شور دوم دوباره آن را بررسی کنیم. از دولت آقای تاجگردون تعیین شد که معاون سازمان برنامه بودند و از کمیسیون هم من تعیین شدم و نشستیم یک متن جایگزین دادیم. این حق کمیسیون بود که متن جایگزینی را به مجلس بدهد. متن جایگزین همین جمله بود و اولین بار در ادبیات قانونی اینها آمد که دولت مکلف است از آغاز برنامه نظام پرداخت "یارانهها را هدفمند کند". این قانونش هست میتوانید برگردید قانون مصوبش در مجلس ششم را ببینید که مسایل مربوط به تأمین اجتماعی, ایجاد اشتغال, سرمایهگذاری در مناطق محروم, حمایت از اقشار ضعیف جامعه, ایجاد تعادل و... همه این آرزوهای خوب را ما در آن قانون گذاشتیم و شد پایه قانون هدفمند.
آقای احمدینژاد آمدند یک موضوع را مطرح کردند. طرح موضوع توسط آقای احمدینژاد اصلاً اصلاح اقتصادی ساختار کشور نبود. آقای احمدینژاد دنبال یک هدف سیاسی بود و آن پخش کردن پول بین مردم و ایجاد یک پایگاه اجتماعی از نظر من بود.
مدل آقای احمدینژاد هم که به آن علاقهمند بود، مدل چاوز بود. همینطور که میگوییم رضاشاه وقتی به ترکیه رفت و تحت تأثیر آتاتورک قرار گرفت، برگشت و بیحجابی را رواج داد. رضاشاه قبلش که با مذهبیها بد نبود و خودش سینهزنی راه میانداخت. بعد از آتاتورک بیحجابی و کلاه پهلوی و چیدن قباهای بلند و مذاهب نوین را یاد گرفت و میخواست اینجا اعمال کند، در حالی که تفاوتها را اصلاً نمیدانست.
احمدینژاد هم الگویش چاوز بود. من در زمان صدارت آقای چاوز رفتم کاراکاس را دیدم. جامعه چاوز یک جامعه کاملاً دوقطبی است. آنجا با انجمن تولیدکنندگانشان یک جلسهای گذاشتیم و من پرسیدم: چقدر زمین دارید؟ گفتند: ۵۰۰ هزار هکتار! کمتر از ۳۰۰ هزار هکتار در آن جمع کسی نبود، یعنی یک عدهای زمیندار داشتند و یک عده زیادی فقیر.
آقای چاوز گفت: هرکس هرجا میخواهد زمین بگیرد, بگیرد. تمام تپههای مشرف به کاراکاس چند میلیون آدم ریختند. مثل زورآباد که در کرج است و آنها ساختند و رفتند و به آنها هم گفته بود: آب و برق میدهم، و واقعاً هم داد و تا دم در کاخ ریاست جمهوری دستفروشها بودند و کار میکردند و طرفداران چاوز بودند و وی هروقت هم سوت میزد، ظرف یک ساعت ۲ میلیون نفر در کاراکاس جمع میشدند.
احمدینژاد از این مدل خیلی خوشش میآمد و دید در جایی یک پولی وجود دارد که طبقات پرمصرف بیشتر از این استفاده میکنند, گفت من این پول را بگیرم و بدهم به آن حوزه رأی که میخواست برای خودش درست کند. اصلاً نه به اقتصاد کاری داشت و نه به قانون کاری داشت و وقتی به مجلس لایحهاش را برد, از نظر من مجلس خطا کرد که اصل قضیه را پذیرفت, مجلس منفعل شد و آن را تعدیل کرد.
خوب! بین احمدینژاد و مجلس دعوا بود و مجلس میخواست شیب آن را کم کند. احمدینژاد خواست یکجا کل یارانهها را حذف کند و بتواند به مردم پرداخت سنگینی داشته باشد. مجلس گفت این تورمش سنگین است و آقای توکلی ایستادگی کردند و بالاخره شیبش را کم کردند و برای سال اول اجازه دادند دولت از این محل ۲۵ هزار میلیارد کسب درآمد کند و در آن اختلاف بود.
برای کسب درآمد اختلاف بود. احمدینژاد میگفت اینکه چگونه توزیع کند، در اختیار دولت است و مجلس میگفت باید بیاید در بودجه و در توزیع این مقدار برای تولید است و این مقدار برای حمل و نقل و آنقدر هم برای خانواده است و چون احمدینژاد خیلی اصرار داشت، گفتند: ۴۰ درصدش را به خانوارها میتوانیم اختصاص دهیم.
که آقای احمدینژاد ۱۰۰ درصد آن را داد...
مرعشی: نه! دقیقاً ۴۰۰ درصد داد. احمدینژاد قانون را اجرا نکرد و پول کل سال را در بهمن و اسفند به خانوارها داد که نفری ۴۵ هزار تومان شد. حالا میتوانید در فروردین ۱۰ هزار تومانش کنید؟ بهقولی ــ خر بیار و باقالی بار کن ــ رئیس دولت ماهی ۴۵ هزار تومان ریخته به حساب خانوارها، حالا نمایندههای محترم مجلس میتوانند که بگویند فروردین باید ۱۰ هزار تومان بدهید؟! نتیجهاش این شد که حدود ۱۵ یا ۱۷ هزار میلیارد تومان کسری بودجه برای دولت درست شد، یعنی تورم، یعنی منشأ همه فسادها.
آقای احمدینژاد گفت این قانون اگر اجرا شود، در کشور دیگر فقیر و بیکار و... نخواهد بود. من اگر جای آقای روحانی بودم، به مجلس گزارش میدادم که این قانون آنقدر کسری بودجه درست کرده که اثرش در تورم آنقدر درصد است, این قانون منجر به کاهش تولید شده و این هم اثرش. این قانون شکافهای اجتماعی را هم پر نکرده است.
*** قانون هدفمندی از مصوبه مجلس منحرف شد***
مظورتان این است که برگردیم به دوره پیش از هدفمندی؟
مرعشی: نه! قانون هدفمندی از آنچه مجلس تصویب کرده بود، منحرف شده بود و به این رسیده بود که هرچه را که ما گران میکنیم، یک و نیم برابرش را اضافه کنیم و به مردم بدهیم.
میخواهم بگویم انتظارات این شده بود، به همین دلیل وقتی از مردم خواهش میکنید که آن که نیازمند است بیاید ثبتنام کند, ۹۷ درصد مردم "نیازمند" میشوند.
خوب، دولت باید یک شهامتی داشته باشد و هدفمندی را اگر معتقد است منحرف شده، به راه خودش برگرداند. بالاخره هدفمندی یارانهها نیاز کشور است ولی برخی از ترس پایگاه اجتماعی یا ندیدن توانایی برای اجرای درست در خودشان، کلاً صورت مسئله را پاک میکنند.
مرعشی: شهامت در مقابل مردم را چگونه میخواهید تعیین کنید، این کار را خود آقای احمدینژاد نتوانست بکند. آقای احمدینژاد چند بار روی شناسایی دهکها اقدام کرد.
این بحث گران کردن بنزین را خیلیها جرأت نداشتند ولی آقای احمدینژاد انجام داد...
مرعشی: بعضی کارها شهامت نمیخواهد و بعضی کارها نشدنی است. اگر نخواهید اطلاعات مردم فاش نشود, امکان دستهبندی مردم براساس درآمد وجود نخواهد داشت، زیرا به خود مردم نمیتوانید بگویید خودت بگو من درآمدم کجاست. ما درآمد یک سوپری میوهفروشی سر خیابان را نمیتوانیم کشف کنیم. ممیز مالیاتی اگر میخواهد این درآمد را کشف کند و ۲۵ درصد درآمد این را بگیرد، در کشور دعوا میشود. آیا توانستیم ۳ درصد مالیات ارزش افزوده را از طلافروشها بگیریم؟!
من هنوز متوجه نشدم، پیشنهاد مشخص شما درباره هدفمندی چیست؟ باید چهکار کنیم؟
مرعشی: من حرفم این است که هدفمندی توسط آقای احمدینژاد با هدف سیاسی و نه اصلاح ساختار اقتصادی ایران طرح شد و بعد مجلس آن را تعدیل کرد, آقای احمدینژاد در اجرا تمام قانون را زیر پا گذاشت و هدفمندی، طرح شکست خوردهای بود که نه مردم را راضی کرد و نه اقتصاد را کمک کرد. میتوانستیم آن را لغو کنیم ولی آقای روحانی بهاحترام اینکه این قانون است, وارد فاز دوم آن هم شد. بهنظر من الآن دولت نباید با بررسی فرمها به اقتصاد و اجتماع ایران دوباره شوک وارد کند. از نظر من این ۴۰ هزار میلیارد را باید جزو هزینههای قطعی کشور حساب کرد.
تسنیم: یعنی آن ۱۰ میلیون نفر را هم که دولت ادعا کرده میداند پردرآمد هستند، حذف نکنیم؟ خوب، این هم که خلاف قانون است.
مرعشی: شدنی نیست، زیرا هیچ اطلاعاتی درباره افراد نداریم که بتوانیم حذف کنیم و با مردم هم بیشتر از این نباید وارد مجادله بشویم. دولت باید این ۴۰ هزار میلیارد تومان را جزو هزینههای قطعی خودش منظور کند. پیشنهاد من این است که دولت و مجلس سعی در رشد اقتصاد ایران داشته باشند. با بزرگ شدن اقتصادمان بهسمتی حرکت کنیم که ۴۰ هزار میلیارد تومان کوچک شود.
اگر اقتصادمان سالی ۸ درصد رشد بکند, شغل درست بشود, درآمد خانوارها افزایش پیداکند، بهتدریج مثلاً یک دوره ۵ساله, نقش ماهی ۴۵ هزار تومان در سبد زندگی مردم و سبد دولت کوچک میشود و ما میتوانیم در موردش راحتتر تصمیم بگیریم.
یک مناظرهای درباره سرکشی به حسابهای مردم درباره راستیآزمایی فرمهایی که پرشده بود, در شبکه یک برگزار شد که بهنظرم مناظره جالبی بود. آنجا این بحث مطرح شد که اطلاعات مردم عادی که شفاف است، ولی یکسری از مسئولان و ثروتمندان سابق و حال هستند که اتفاقاً اینها راضی نیستند اطلاعاتشان بررسی شود, میخواستیم بدانیم حضرتعالی حاضر هستید که حساب شما هم بررسی شود؟
مرعشی: من کاملاً موافقم و تمام اطلاعاتم را در اختیار شخص شما میگذارم تا بررسی کنید و داراییهای من را در سایت محترم تسنیم بگذارید تا اگر کسی بیشتر از آن را قبول دارد، بیاورد.
ما استقبال میکنیم و فکر میکنم همه استقبال کنند. قبلاً در مصاحبههایی که داشتید، پذیرفته بودید که ماهان و کرمان خودرو برای شماست.
مرعشی: نه! ماهان انشاءالله ثوابش برای من باشد ولی سهامش برای من نیست.
گفته بودید که چهار تا هواپیما خریدید! در آن دوره نیز شما استاندار کرمان بودید, پس از کجا خریداری شد؟ شما گفتید هواپیما را آوردید.
مرعشی: من ماهان را تأسیس کردم، استانداری که نمیتواند هواپیما بخرد.
پس سهامدارش چهکسی بود؟
مرعشی: در زمان استانداری من در کرمان مؤسسه غیرانتفاعی توسعه تأسیس شد بهنام مولی الموحدین. هم هواپیمای ماهان، هم
انتهای پیام/